یوسف اباذری؛ سارا شریعتی؛ مهدی فرجی
چکیده
از جمله مفاهیم پُرمناقشه در علوم انسانی مفهوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان میتوان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهتگیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هریک از زاویهای خاص بدان پرداختهاند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی میبینند. برخی حال را مینگرند و تمدن را همچون پروژه ...
بیشتر
از جمله مفاهیم پُرمناقشه در علوم انسانی مفهوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان میتوان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهتگیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هریک از زاویهای خاص بدان پرداختهاند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی میبینند. برخی حال را مینگرند و تمدن را همچون پروژه میانگارند. برخی چشم به آینده دارند و به فرجام تمدن میاندیشند؛ در این میان عدهای دلنگرانند و دهشت و بدفرجامی میبینند و عدهای دلخوش از غایت تمدن به تفرج مشغولند. هستند اندیشمندانی که در تعریفشان از تمدن صبغة ایدئولوژیک چشمنوازتر است. در این مقاله تلاش میکنیم با نگاهی اجمالی به دیدگاههای متعدد، مفهومسازی متفاوتی از پروبلماتیک فرهنگ ـ تمدن ارائه دهیم و از منظری متفاوت به خوانش دیدگاههای تمدنی بپردازیم.